بسم رب ...
خب حرف از "درباره من" شد و باز باید گفت "من عرف ربه فقد عرف نفسه" ..... خدا عالم است ! شاید پرسه دخترکی چون من دراین شهر درندشت به چشم نیاید ولی(!) شاید شـــــــاید تلنگری شوم حتی کوچک تلنگری بر ذهن هایتان ...!
هرچه باشد و بایـــد می نویسم ولی حال دل با تو گفتنم هوس است ........
مگر ادمی را چندی عمر است که هر روز دلی بشکنیم و ندانیم و برویم و ... وای بر پل صـــراط !
زیاد حرفی نمی زنم چون از کوچکی ام مرا یاد دادند که خانوم باش و کم حرف "کم گوی و گزیده گوی چون در" !
در چند کلمه خلاصه
دیدی داریم انسانی و بس و صد هزار مرتبه خدارا شکر که آدمیت عطا فرمود مـــارا ....!
یا علی .